کد مطلب:95290 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:173

تقوا مصونیت است











در نهج البلاغه بر این معنی تأكید شده كه تقوا حفاظ و پناهگاه است نه زنجیر و زندان و محدودیت. بسیارند كسانی كه میان «مصونیت» و «محدودیت» فرق نمی نهند و با نام آزادی و رهائی از قید و بند، به خرابی حصار تقوا فتوا می دهند.

قدر مشترك پناهگاه و زندان «مانعیت» است، اما پناهگاه مانع خطرهاست و زندان مانع بهره برداری از موهبتها و استعدادها. این

[صفحه 220]

است كه علی علیه السلام می فرماید:

اعلموا عبادالله ان التقوی دار حصن عزیز، و الفجور دار حصن ذلیل، لا یمنع اهله و لا یحرز من لجأ الیه. الا و بالتقوی تقطع حمة الخطایا.[1].

بندگان خدا! بدانید كه تقوا حصار و باروئی بلند و غیر قابل تسلط است و بی تقوائی و هرزگی حصار و باروئی پست است كه مانع و حافظ ساكنان خود نیست و آنكس را كه به آن پناه ببرد حفظ نمی كند. همانا با نیروی تقوا نیش گزنده خطاكاریها بریده می شود.

علی علیه السلام در این بیان عالی خود گناه و لغزش را كه به جان آدمی آسیب می زند، به گزنده ای از قبیل مار و عقرب تشبیه می كند؛ می فرماید نیروی تقوا نیش این گزندگان را قطع می كند.

علی علیه السلام در برخی از كلمات تصریح می كند كه تقوا مایه اصلی آزادیها است؛ یعنی نه تنها خود قید و بند و مانع آزادی نیست، بلكه منبع و منشأ همه آزادیها است. در خطبه 221 می فرماید:

فان تقوی الله مفتاح سداد و ذخیرة معاد و عتق من كل ملكة و نجاة من كل هلكه.

همانا تقوا كلید درستی و توشه قیامت و آزادی از هر بندگی و نجات از هر تباهی است.

[صفحه 221]

مطلب روشن است؛ تقوا به انسان آزادی معنوی می دهد، یعنی او را از اسارت و بندگی هوا و هوس آزاد می كند، رشته آز و طمع و حسد و شهوت و خشم را از گردنش بر می دارد و باین ترتیب ریشه رقیتها و بردگیهای اجتماعی را از بین می برد. مردمی كه بنده و برده پول و مقام و راحت طلبی نباشند، هرگز زیر بار اسارتها و رقیتهای اجتماعی نمی روند.

در نهج البلاغه درباره آثار تقوا زیاد بحث شده است و ما لزومی نمی بینیم درباره همه آنها بحث كنیم. منظور اصلی اینست كه مفهوم حقیقی تقوا در مكتب نهج البلاغه روشن شود تا معلوم گردد كه این همه تاكید نهج البلاغه بر روی این كلمه برای چیست.

در میان آثار تقوا كه بدان اشاره شده است، از همه مهمتر دو اثر است: یكی روشن بینی و بصیرت، و دیگر توانایی بر حل مشكلات و خروج از مضایق و شدائد. و چون در جای دیگر به تفصیل در این باره بحث كرده ایم[2] و به علاوه از هدف این بحث كه روشن كردن مفهوم حقیقی تقوا است، بیرون است، از بحث درباره آنها خودداری می كنیم.

ولی در پایان بحث «تقوا» دریغ است كه از بیان اشارات لطیف نهج البلاغه درباره تعهد متقابل «انسان» و «تقوا» خودداری كنیم.


صفحه 220، 221.








    1. نهج البلاغه، خطبه 157.
    2. رجوع شود به كتاب گفتار ماه، جلد اول، سخنرانی دوم، (یا به كتاب ده گفتار).